۳- جایگاه مدیریت شهری در نظام برنامهریزی:
سیستم مدیریت شهری بنابه تعریف و بهلحاظ وظایف عملی خود موظف به برنامهریزی توسعه و عمران شهری و اجرای برنامهها، طرحها و پروژههای مربوطه است. انجام این وظایف تعیینکننده نوعی هویت برنامهریزی اجرایی برای آن است. در واقع مدیریت شهری در قالب نظام برنامهریزی اقتصادی، اجتماعی و قضایی حاکم بر کشور، اقدام به تهیه برنامههای توسعه شهری برای شهر میکند و سپس آن برنامه را در چارچوب نظام اداری – اجرایی حاکم، به پروژههای عملیاتی تبدیل کرده و به مرحله اجرا میرساند. براین اساس وظایف و جایگاه سازمانی و اجرایی مدیریت شهری را میتوان بهشرح زیر تعیین کرد:
۳-۱- تبیین نقش سیستم مدیریت شهری بمثابه یک برنامهریز:
این نقش را میتوان در دو قالب روابط برون و درون سیستمی مطالعه کرد، در قالب اول، روابط مدیریت و برنامهریزی شهری در ارتباط با نظام عمومی برنامهریزی و سطوح بالاتر برنامهریزی بررسی میشود. مهمترین موضوع قابل توجه در این سطوح، ضرورت تامین هماهنگی این سطوح با یکدیگر است. در قالب دوم، تهیه برنامههای جامع فیزیکی، اقتصادی، اجتماعی و مالی لازم برای توسعه کارآمد شهر بهعنوان اصلیترین وظیفه سیستم مورد توجه قرار میگیرد.
۳-۲- تبیین نقش اداری – اجرایی سیستم مدیریت شهری:
مدیریت شهری بهلحاظ اداری – اجرایی یک سازمان بسیار گسترده و مشتمل بر عناصر متعدد و متنوع لازم برای اداره امور یک شهر است. هرچند این عناصر طیف عملکردی گستردهای را شامل میشوند، اما بههرحال عناصر مرکزی و اصلی سازمان شهرداری است که در تمامی عملکردهای تدوین شده سیستم و بهویژه امور اداری و اجرایی دخیل است. درواقع شهرداری از یک سو، جزء عناصر مهم مدیریت سیاسی و اجتماعی شهر محسوب میگردد و از طرف دیگر مهمترین عنصر اجرایی سیستم مدیریت شهری است. براین اساس، میبایست ضرورتاً نگرش درون سازمانی مدیریت شهری به سازمانهای جانبی و فعالیتهای آنها تعمیم داده شود. و شهرداری نهادی مستقل و جدا از دیگر سازمانها که برای حفظ منافع درون سازمانی به تقابل با آنها برمیخیزد دیده نشود. مدیریت شهری باید بتواند پروژههای اجرایی از سوی هر سازمانی را به نفع شهروندان سوق دهد و بدین لحاظ بایست با مفاهیم کلی فنی و جاری تمامی دستگاههای خدماتی آشنایی حاصل کند. چنین دستگاههایی نظیر آب و فاضلاب، برق و مخابرات و گاز و…تماس متقابل کمتری دارند، و لذا مدیریت شهری میتواند هماهنگکننده و جهتدهنده مناسبی برای این استفاده تلقی شود.
۳-۲-۱- تبیین نقش اجرایی مدیریت شهری در قالب نظامهای شهرداری:
در سطح جهان سه نظام شهرداری شناخته شده است. نوع اول (شورا – شهردار) است که بهترین سیستم شناخته شده جهانی محسوب میشود. در این سیستم مردم شهر، عدهای را بهنمایندگی شورای شهر انتخاب میکنند و سپس شورای مذکور شخص واجد شرایط را بهعنوان شهردار استخدام کرده و اداره امور شهر را بهعهده او واگذار میکند و برنامه فعالیتها و عملیات شهرداری و منابع درآمد و مصارف آن را تصویب کرده و سپس بر روند عملیات شهرداری نظارت میکند. نوع دوم سیستم (شهردار – شورای شهر) است; در این سیستم شهردار و اعضای شورای شهر را جداگانه انتخاب میکنند. شهردار ریاست شورای شهر را بهعهده میگیرد و لزوماً دارای تخصص نیست. نوع سوم سیستم (شورایی مطلق) است که اعضای شورا هرکدام مسئول قسمتی از کارهای شهرداری بوده ضمناً با یکدیگر جلسات مشورتی دارند و درباره کلیه امور با اکثریت آراء اتخاذ تصمیم میکنند. در این سیستم، معمولاً یکی از اعضای شورا بهعنوان عضو ارشد برای اداره امور جلسات شورا انتخاب میشود و در بعضی از موارد در نقش شهردار و رئیس انجمن شهر انجاموظیفه میکند.
شکل دیگر تقسیمبندی مدیریت شهری بدینگونه بیان شده است: مدیریت شهردار با اختیارات کم، شهردار بااختیارات متوسط و شهردار با اختیارات وسیع. در بیشتر کشورهای در حال توسعه از جمله ایران، شهردار اختیارات کمی دارد و معمولاً حکومت مرکزی نقش اساسی را در مدیریت شهری دارد و شهر را مانند یکی از ادارات خود و یا وزارتخانه تابعه اداره میکند و مشارکت مردم در اداره امور شهری به حداقل میرسد. در حالی که بویژه برای اداره شهرهای بزرگ به شهردار بااختیارات وسیع نیاز است. مدیریت در یک شهر معمولاً نباید به محدوده خود شهر ختم شود، بلکه لازم است برای ایجاد تعادل بین میزان نفوذ حکومت مرکزی و شهرداری این مدیریت در یک محدوده وسیعتری اعمال شود. در این سیستم، استقلال مالی و اداری سیستم شهر و شهرداری برای مدیریت مطلوب و کارآمد ضروری است.
۴ – تبیین اهداف و راهبردها:
چه اهداف و وظایفی بر سیستم مدیریت شهری مترتب است‚ و این اهداف چگونه و از چه طریق باید تحقق پیدا کند‚ با چه معیارهایی میتوان تحقق اهداف را اندازهگیری و تحلیل کرد‚ پاسخ به این سوالها، در وهله اول مستلزم شناسایی و تبیین مسایل مبتلا به سیستم مدیریت شهری و در وهله دوم شناخت مسایل حاکم بر آن است.
۴-۱- اهداف مدیریت شهری:
هدف تئوریک سیستم مدیریت شهری، تقویت فرایند توسعه شهری است بهنحوی که در سطح متعارف جامعه زمینه و محیط مناسبی برای زندگی راحت و کارآمد شهروندان، بهتناسب ویژگیهای اجتماعی و اقتصادی فراهم شود. در قالب این هدف کلان میتوان سه هدف خرد فراگیر برای تمام سیستمهای مدیریت شهری بهشرح زیر تعیین کرد:
- حفاظت از محیط فیزیکی شهر;
- تشویق توسعه اقتصادی و اجتماعی پایدار;
- ارتقاء شرایط کار و زندگی کلیه شهروندان باتوجه ویژه به افراد و گروههای کمدرآمد
۴-۲- راهبردها در مدیریت شهری:
برای تحقق اهداف و انجام وظایف مذکور، راهبردهای اساسی ذیل ارائه و تدوین میشود:
- انتقال مسئولیت و وظایف برنامهریزی، مدیریت و گردآوری و تخصیص منابع از سوی دولت و سازمانهای مرکزی به مدیریت شهری;
- جلب مشارکت عموم مردم برای مدیریت شهرها;
- بهبود و توسعه ساختار سازمانی و تشکیلاتی سیستم و امور پرسنلی و قانونی;
- بهبود شیوههای مدیریت مالی و اقتصادی;
- تاکید بر مدیریت و برنامهریزی استراتژیک و جامع سیستم;
- بسیج کلیه منابع توسعه شهری با مشارکت فعالانه بخش خصوصی و سازمانهای مربوط به جامعه محلی;
- تاکید بر راهبردهای (توانبخشی) در ارتباط با مسکن و امکانات زیربنایی با کمکهای ویژه برای اقشار کمدرآمد;
- سازماندهی و بهبود کیفیت محیطی فیزیکی زندگی شهری بهویژه برای اکثریت عظیم فقرای شهری.
ادامه دارد…