۵ – ویژگیهای مطلوب:
مباحث مسکن، زمینه نظری لازم برای تعیین شرایط و ویژگیهای مطلوب و ضروری برای موفقیت و کارآیی سیستم مدیریت شهری و بهعبارت دیگر (بایدهای) لازم برای این موضوع را فراهم ساختهاند; این بایدها را میتوان در زمینه ویژگیهای روش شناختی و ویژگیهای سازمانی و شرایط محیطی مناسب، طبقهبندی و ارائه کرد.
بهلحاظ روش شناختی موفقیت و کارایی سیستم مدیریت شهری در گرو برخورداری آن از ویژگیها و شرایط زیر است:
اتخاذ رویکرد سیستمی: مهمترین شرط روششناسانه و موفقیت سیستم، اتخاذ رویکرد سیستمی و کلنگر نسبت به مولفههای توسعه شهر و برقراری انسجام نظامیافته در هر دو زمینه جغرافیایی و عملکردی است. تحقق چنین شرطی در قالب یک رویکرد استراتژیک به مدیریت شهری قابل حصول است.
در طراحی چارچوب سازمانی و تشکیلاتی سیستم مدیریت شهری میباید اصول زیر مورد توجه قرار گیرد:
در لزوم پوشش کامل همه امور شهری توسط چارچوب سازمانی مدیریت شهری باید بهنحوی طراحی شود که تمام امور در هر دو زمینه جغرافیایی و عملکردی، را تحت پوشش قرار دهد. در چنین شرایطی هماهنگیها و روابط بین سازمانی از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار است بهگونهای که تمام سازمانها و ادارات موثر و مسئول امور شهری باید در قالب یک سیستم هدفمند و هماهنگ عمل کرده و بهایفای مسئولیتهایشان بپردازند;
شمول مدیریت شهری بر برنامهریزی شهری: مطابق بااصول علمی مدیریت، برنامهریزی شهری جزو وظایف و عناصر اصلی سیستم مدیریت شهری محسوب میشود. براین اساس برنامهریزی فیزیکی، اقتصادی و اجتماعی برای یک شهر، تحت نظارت و هدایت سیستم مذکور انجام میگیرد.
قابلیت انطباق چارچوب سازمانی با ماهیت چند عملکردی مدیریت شهری: چارچوب سازمانی باید بهنحوی طراحی شود که تمام عناصر و وظایف سیستم از امور اجرایی روزمره و بسیار جزیی تا برنامهریزیها و سیاستگذاریهای درازمدت و کلان مورد توجه قرار گرفته و از جایگاه متناسب در الگوی طراحی شده برخوردار باشند.
لزوم طراحی چارچوب سازمانی و تشکیلاتی چندسطحی و چندلایهای برای سیستم مدیریت شهری و ماهیت متنوع و چند عملکردی مدیریت شهری ایجاب میکند که سیستم مدیریتی مربوط به آن بهصورت چندسطحی طراحی و اجرا شود بهگونهای که هر سطوح بتواند پاسخگوی ملاحظات و نیازهای ناشی از هریک از گونههای عملکردی سیستم باشد. برهمین اساس، سیستم مدیریت شهری را میتوان متشکل از سه سطح مدیریت دانست:
الف: مدیریت سیاسی – اجتماعی و نهادی، که مستلزم افزایش قدرت سیاسی شهروندان و یا نمایندگان انتصابی است;
ب : مدیریت سازمانی که مستلزم انتقال مسئولیت برای برنامهریزی، مدیریت و مالکیت و تخصیص منابع از حکومت مرکزی به سازمان زیربخشی یا سطوح مدیریت شهری است;
ج : مدیریت اجرایی و فنی.
۶ – تعیین معیارهای ارزیابی سیستم:
علاوه بر معیارهای عمومی مدیریت خوب از قبیل کارآیی، شفافیت، قابلیت محاسبه و مشارکت، ارزیابی سیستم مدیریت شهری بهصورت نظری بهشرح مواد پنجگانه زیر تدوین میشود:
- کارآیی در استفاده از منابع مالی انسانی و کالبدی از طریق شیوههای مناسب بودجهگذاری، ارزیابی پروژه مدیریت پرسنلی و اجرایی طرحها;
- قابلیت ادامه حیات مالی بر مبنای بهرهبرداری کامل از بنیان درآمدی منابع محلی و مدیریت مالی و منطقی;
- حساسیت نسبت به نیازهای ناشی از رشد روزافزون شهری و برخورداری از توانایی لازم برای برنامهریزی توسعه شهری و تامین خدمات آن، قبل و یا حداقل همگام با ایجاد تقاضا;
- حساسیت نسبت به نیازهای ناشی از فقر شهری و بهادادن به نظرات عمومی برای بهبود و دسترسی آنان به مسکن، خدمات اولیه و اشتغال;
- توجه به حفاظت محیطی از طریق فراهم ساختن خدمات عمومی و تنظیم فعالیت بخش خصوصی.
۷ – ویژگیها و شرایط محیطی:
موفقیت و کارایی مدیریت شهری منوط به توجه جدی به شناسایی و تحلیل عوامل محیطی و برون سیستمی و تاثیرات آنها دارد. برهمین اساس موارد زیر ضروری و قطعی است:
- لزوم هماهنگی با سطح توسعه یافتگی و ارتباط متقابل توسعه انسانی: سیستم مدیریت شهری باید بهعنوان ابزاری برای توسعه انسانی پایدار و مشارکتی شهر و کشور طراحی و تدوین شود;
- لزوم حضور عناصر منتخب شهروندان در سیستم: ارتباط مستقیم مدیریت شهری با شهروندان و خواستههای آنان و نیز مشارکت آنان در مدیریت شهری ایجاب میکند که عناصر تصمیمگیری و سیاستگذاری آن بهوسیله شهروندان انتخاب و تعیین شوند، و از این طریق همسویی و هماهنگی مدیریت شهری با خواستههای شهروندان بهعنوان موکلین مستقیم تضمین شود. دکتر هلن مارتز این نوع مشارکت را <شهروندی> بالغ مینامد و خاطر نشان میسازد که چنین مشارکتی میتواند موثرترین نقش را در مدیریت شهری داشته باشد.
- لزوم تعیین دقیق جایگاه مدیریت شهری در نظام اداری و سیاسی کلان جامعه برای طراحی سیستم مدیریت شهری و افزایش امکان موفقیت آن.
۸ – سخن آخر:
نظام تصمیمگیری در هر شهر، بمثابه یک سیستم دارای عملکرد است و عناصر و روابط موجود در آن میبایستی به پیروی از کل سیستم عمل کرده و همواره ارتباط آن را با عناصر خارجی سیستم بهصورت تعاملی حفظ کند و چنانچه هر یک از عناصر یا روابط از حالت معقول خود خارج گردد سیستم را با مشکل مواجه خواهد ساخت.
از اینرو، نظام تصمیمگیری شهر با هدف اداره امور شهر و تامین محیط مناسب زندگی برای شهروندان بهعنوان زیرمجموعهای از سیستم حکومتی بوده که باتوجه به ساختار سیاسی کلان کشور نسبت به پیگیری امور اقدام میکند. عمده اهداف این سیستم در جهت اهداف کلان حکومت است.
باتوجه به موارد فوق، میتوان نتیجه گرفت که نظام تصمیمگیری شهری بهعنوان یک سیستم باز برای خود اهداف، محیط، منابع و شیوههای خاص اجرایی را داراست و چنانچه هریک از این عوامل بهعللی به رکود کشیده شود سیستم دچار اختلال گردیده و نمیتواند به عملکرد بهینه خود بپردازد و لذا ضروری است که همواره:
- دیدگاه سیستمی به نظام مدیریت شهری تسری داده شود;
- شرایط و محیط مورد نیاز برای فعالیت سیستم مدیریت شهری مهیا گردد;
- به نقش مردم و مشارکت آنها در مدیریت شهری اهمیت داده شود;
- ارتباطات درون سیستمی و برون سیستمی بهگونهای برقرار گردد که حداکثر بازدهی را برای اهداف سیستم ارائه دهد.
پایان