علل رشد آسیب ها در سالهای اخیر
آسیب های اجتماعی و رشد آن ها از یک مدل خاص تبعیت نمی کند. یعنی نمی توان یک عامل را باعث بوجود آمدن یک آسیب اجتماعی شمرد و معمولاً چندین عامل باعث بوجود آمدن چندین آسیب می شوند و از رابطه علت و معلول پیچیده ای تبعیت می کنند. برای مثال بیکاری، اعتیاد و فقر می توانند از علل اصلی طلاق باشند و خود طلاق از مهمترین عوامل بوجود آورنده اعتیاد می باشد و از طرفی باعث افزایش کودک آزاری می شود .
در حالیکه کودک آزاری رابطه مستقیم با فقر و بیکاری دارد و خود منجر به ایجاد پدیده های مختلفی مانند کودکان خیابانی ، دختر فراری ، بزهکاری و فحشا می شود . به هر تقدیر این مدل چند به چند تحلیل مسائل اجتماعی را بسیار سخت می کند . بنابراین عوامل زیر که بعنوان رشد آسیب ها در سالهای اخیر برشمرده شده اند با توجه به دلایل مذکور فقط می توانند بعنوان الگو مورد استفاده قرار بگیرند و نیاز به بحث و بررسی بسیار بیشتری دارند:
۱ – تغییرات سریع در هرم جمعیتی جامعه : به گونه ای که در حال حاضر حدود ۱۵-۱۰ میلیون نوجوان و حدود ۲۱ میلیون دانش آموز ( حدود ۴ میلیون آن دبیرستانی می باشد ) را در کشور داریم . میزان جمعیت جوان کشور حدود ۴۵ درصد می باشد ( زیر ۲۰ سال ) در مقایسه با ۳۶ درصد در سایر کشورها .
۲ – وضعیت جرم در کشور : در حال حاضر در کشور قریب به ۲۰۰۰ جرم تعریف شده داریم در حالیکه بسیاری از این مسائل در کشورهای دیگر جرم تلفی نمی شود . مثل بی حجابی ، روابط جنسی و … و این مسئله باعث شده است که کشور ما کشوری آسیب خیز تلقی شود .
۳ – تغییر هنجارهای جامعه و تفاوت بین هنجارهای نسل های مختلف عده ای از صاحبنظران از این مسئله به عنوان فاصله نسلی نام می برند برای مثال برنامه ریزان جامعه ما ، میانسالان هستند در حالیکه استفاده کنندگان از این برنامه ها جوانان هستند که عمدتاً دراین برنامه ریزی نیز مشارکت داده نمی شوند .
۴ – افزایش فاصله طبقاتی ، سست شدن عدالت اجتماعی که منجر به کاهش اعتماد در بین مردم و بالاخص نسل جوان که مستقیماً به زیربنای اعتقای ایشان لطمه وارد کرده و زمینه را برای رشد آسیب ، فراهم میسازد.
۵ – مشکل اختلال هویت در بین جوانان : این اختلال هویت را می توان در زمینه های متعددی مثل اختلال هویت فرهنگی یا اخلال هویت اجتماعی دید که پرداختن به آن یکی از ضروریات پیشگیری از آسیب های اجتماعی است .
۶ – ارائه نکردن الگوهای عملی به جوانان : در حالیکه در فرهنگ ما ، الگوهایی بسیار متعالی وجود دارد متأسفانه معرفی این الگوها در حد شعار باقی مانده است و جوانان به ناچار به سمت الگوهایی روی میآورند که بسیاری از آنها ساخته و پرداخته فرهنگ غرب است و زمینه ای برای ایجاد آسیب های اجتماعی
۷ – ضعف بنیه علمی : در زمینه مسائل مربوط با آسیب های اجتماعی این ضعف علمی به گونه ایست که حتی برای مسائل مقدماتی مثلاً بررسی اپیدمیولوژی آسیب های اجتماعی نیز کاملاً دچار مشکل میشویم .
۸ – مسائل متعدد دیگر مانند فرهنگ افراط و تفریط در جامعه : عدم برنامه ریزی مناسب ، وجود خلاء های قانونی ، آشنایی بیشتر مردم با مسائل اجتماعی ،بالا رفتن سطح توقع روشنفکران جامعه ، تغییر سطح زندگی در جهان و بالطبع تأثیر آن بر روی کشورها ، پنهان کاری در زمینه آسیب های اجتماعی و سیاسی کاری در این زمینه ، موازی کاری ، مشکلات بودجه ای و عدم وجود فرهنگ پیشگیری و حمایتی ، وجود دیدگاههای سنتی در برخورد با مسائل مدرن جامعه و سایر مسائل که امید است با پرداختن به آنها بتوانیم گامی در جهت کاهش آسیب های اجتماعی برداریم .
پایان