مقدمه:
شهر به مثابه بخشی از سلسله مراتب سیستم قضایی و تقسیمات سیاسی – جغرافیایی هر کشور براساس شاخصههای مختلفی مانند نوع حکومت، مدیریت، سطح آگاهی، علاقهمندی اجتماعی و مشارکت مردم در نظام تصمیمگیری و… شکل میگیرد. نظام مدیریت شهری باهدف اداره مطلوب امور شهر، سعی دارد. روابط میان عناصر شهری را هماهنگ سازد. بهدلیل گستردگی و میان رشتهای بودن سیستم مدیریت شهری بهمثابه یک سیستم باز، عوامل مختلفی در آن دخالت دارد و بدون شناخت این سیستم نمیتوان عناصر و روابط را در جهت اهداف آن تغییر شکل داد، زیرا هنر برنامهریزی، شناخت عناصر سیستم و ایجاد روابط بین آن عناصر است، بهنحوی که این مجموعه عناصر در جهت هدف سیستم عمل کنند. بیتوجهی به اجزاء همچنین عدم کشف روابط و میزان تاثیر هریک از عناصر در نظام تصمیمگیری هرگز به یک نظام تصمیمگیری منسجم، موثر و معطوف به اهداف مطلوب منجر نخواهد شد.
شهر مرکز فرصت و محیطی برای ارائه توانائیهای بالقوه انسانی است. تمرکز روزافزون افراد در نواحی شهری و رشد سریع شهرنشینی ناشی از مهاجرت و همچنین افزایش طبیعی جمعیت شهر، مشکلاتی را در ارائه خدمات متناسب با میزان افزایش جمعیت شهری بهوجود میآورد که خود بهعنوان یکی از موانع اصلی اجرای وظایف و ارائه خدمات شهری کافی به شهروندان میگردد. این امر توام با عدم رغبت مردم برای مشارکت در فعالیتهای عمران شهری، که تا حد زیادی ریشه در شیوه نظام اداری متمرکز دارد، از عواملی هستند که توانایی مسئولان را در تامین نیازهای ساکنان شهری با مشکل مواجه میسازد. بنابراین، کارکرد مدیریت شهری کارآمد بهعنوان یک نهاد مدیریتی فراگیر و درگیر با موضوعها و پدیدههای بسیار گسترده و متنوع شهر و شهرنشینی ضروری است تا نهایتاً دستیابی به توسعه انسانی پایدار در شهر میسر گردد. این مقاله که برگرفته از منابعی است که بعدا اشاره خواهد شد، درصدد است تا با ارائه تعریفی از مدیریت شهری، جایگاه آن را در سیستم مدیریت جامعه مشخص کند و با بیان اهداف و راهبردهای این نوع مدیریت، ویژگیها و معیارهای مطلوب سیستم مدیریت شهری را ارائه کند.
تعریف سیستم مدیریت شهری:
هدف سیستم مدیریت شهری بهمثابه جزئی از سیستم حکومتی، اداره امور شهرهاست. و نقشی که دولت برای این سیستم قایل میشود، تعریف این هدف را روشن میسازد. تردیدی نیست که این تعریف، هرچه باشد، هدف سیستم مدیریت شهری در جهت اهداف ملی بوده و با آن همسوست و از کلیات آن تبعیت میکند. بههمین دلیل است که برنامههای این سیستم برای ساماندهی امور شهر، بهطور کلی در چارچوب برنامههای کلان و قوانین جاری کشور تدوین میگردد و اقدامات این سیستم ناقض مقررات قانونی کشور نیست.
تعاریف متعددی از مدیریت شهری ارائه شده است و هرکدام از این تعاریف بیانکننده نگرشی نظاممند به مقوله مدیریت شهری است:
مدیریت شهری عبارت است از اداره امور شهر بهمنظور ارتقاء مدیریت پایدار مناطق شهری در سطح محلی بادرنظر داشتن، و تبعیت از اهداف سیاستهای ملی، اقتصادی و اجتماعی کشور است و یا <مدیریت شهری عبارت است از یک سازمان گسترده، متشکل از عناصر و اجزاء رسمی و غیررسمی موثر و ذیربط در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی و کالبدی حیات شهری با هدف اداره، کنترل و هدایت توسعه همه جانبه و پایدار شهر مربوطه است.
علاوهبر دو تعریف عمومی فوق، تعریف تخصصی دیگری عبارت است از مدیریت شهری بهعنوان چارچوب سازمانی توسعه شهر به سیاستها، برنامهها و طرحها و عملیاتی اطلاق میشود که در پی اطمینان از تطابق رشد جمعیت با دسترسی به زیرساختهای اساسی مسکن و اشتغال هستند. براین اساس، کارآیی مدیریت شهری وابستگی مشخصی به عوامل زمینهای از قبیل ثبات سیاسی، یکپارچگی اجتماعی و رونق اقتصادی و نیز عوامل دیگری از قبیل مهارت و انگیزههای سیاستمداران و اشخاص استفادهکننده از این سیاستها دارد. تحت این شرایط چارچوب و ویژگیهای سازمانی حکومت و مدیریت شهری بهویژه نقش اجرایی بخش دولتی و عمومی در آن، تاثیر بسیار تعیینکنندهای در موفقیت آن ایفا میکند.
ادامه دارد…